جاوید نامجو
با آنکه مسلمان ها قرآن را بدون اشتباه و «معجزه آسمانی» میپندارند، ولی یک بررسی پژوهشی در قرآن نشان میدهد که این کتاب دارای اشتباه های تاریخی فراوانی است که افسوسمندانه از چشم مسلمانان به دور مانده است. یکی از این اشتباه ها افسانه «گوساله طلایی» است که در تورات بازگویی شده است. و با آنکه پژوهش های باستانشناسی نشان میدهند که موسی یک شخصیت افسانه ای است و بخش بُزرگی از داستان های تورات حقیقت تاریخی ندارند و افسانه های قوم یهود هستند که در پی هزار سال نوشته و گردآوری شده اند، با اینهمه پژوهش در قرآن نشان میدهد که نویسنده قرآن بسیاری از این افسانه های یهودی را با اشتباه رونوشت برداری و «کُپی پیست» کرده و به نام وحی آسمانی به قرآن افزوده است. یکی از این افسانه ها، افسانه گوساله طلایی است. تورات که گزارشگر اصلی این افسانه است، میگوید: «پس از نجات قوم یهود از بردگی در مصر و اقامت در بیابان سینا، موسی برای دیدار با یهوه (خدای یهودیان) و گرفتن فرمان های آسمانی از او به بالای کوه طور (کوه سینا) رفت، در این زمان برخی از یهودیان به برادر موسی، هارون، فشار آوردند تا با گردآوری جواهر های یهودیان یک گوساله طلایی برای پرستش آنها بسازد. پس از بازگشت موسی از کوه طور و مشاهدۀِ رفتار یهودیان که به آیین بت پرستی بازگشته بودند، او خشمگین شده و برای کیفر دادن یهودیان دستور میدهد که برای چند روز آنها همدیگر را بکشند، تا از باقی مانده آنها دوباره ملت «پاک شده» یهود را بسارد!»
نویسندۀِ قرآن با وام گرفتن افسانه گوساله طلایی و افزودن آن به قرآن، میگوید: «در زمان غیبت موسی، یک شخص سامری برای گمراه کردن یهودیان با جواهرهایِ گردآوری شده از میان یهودیان برای آنها یک گوساله ساخت که همانند یک گوساله زنده صدای گاو از خودش در میآورد.» بدینسان در گزارش قرآن، «هارون» هیچ نقشی در ساخته شدن گوساله طلایی ندارد و گوساله طلایی زنده میشود. جالب است بدانید که تورات در پیوند با زنده شدن این گوساله طلایی هیچ گزارشی نداده است، ولی این گزارش زنده شدن گوساله نتیجه تخیلات شخصی به نام «رابی اِلایژر (Pirqey Rabbi Eli'ezer § 45)» و در تفسیری است که بر این داستان تورات نوشته است. برپایه این تفسیر: «فرشته ای به نام «سامائل» در شکم این گوساله بود که سبب زنده شدن آن تندیس شُد.» اکنون به دلیلی که روشن نیست، یا اشتباه در تلفظ نام «سامائل» و یا دلیلی دیگر نویسندۀِ قرآن نام «سامائل» را با «سامری» اشتباه گرفته و از آنجا که او بگونه جسته و گریخته از دشمنی میان یهودیان با «سامری ها» آگاهی داشته است و میدانست که پادشاه آنها به نام «جروبوم (Jeroboam)» گوساله پرستی را رواج داده است، نویسندۀِ قرآن این رویداد تاریخی را با افسانه گوساله طلایی درهم آمیخت و در نتیجه افسانه گوساله سامری را اختراع کرد!
گزارش های تاریخی میگویند که 12 قبیله یهودی برای زمانی در «یودآه (Judah)» دارای یک پادشاهی یکپارچه بوده اند، ولی بر اثر اختلاف میان 10 قبیله یهودی با پادشاهی در «یودآه» که در جنوب بوده است، آنها یک پادشاهی دیگر در شمال اسرائیل برپا میکنند که نخستین پادشاه این فرمانروایی که «جروبوم (Jeroboam)» نام داشت، گوساله پرستی را رواج میدهد. به این یهودیان که در شمال اسرائیل حکومت میکردند «سامریان» میگفتند. همانگونه که در بالا اشاره شد، با آنکه موسی و بردگی یهودیان در مصر یک افسانه است، حتی اگر ما افسانه موسی و ساخته شدن گوساله طلایی را بپذیریم، این رویداد میبایستیکه دستکم 500 سال پیش از برپایی فرمانروایی یهودیان «سامری» در شمال اسرائیل پیش آمده باشد [1].
ولی در این میان پاسخ مسلمان ها به این تناقض قرآن دلچسب است. آنها میگویند از آنجا که تورات با گذشت زمان تحریف و دستکاری شده است، تنها بُنمایه (منبع) و گزارش قابل اعتماد در پیوند با رویدادهایی که پیرامون «گوساله طلایی» پیش آمده اند، قرآن است. و باید تنها گزارش قرآن را باور کرد و نه گزارش تورات!!!!!
با آنکه مسلمان ها قرآن را بدون اشتباه و «معجزه آسمانی» میپندارند، ولی یک بررسی پژوهشی در قرآن نشان میدهد که این کتاب دارای اشتباه های تاریخی فراوانی است که افسوسمندانه از چشم مسلمانان به دور مانده است. یکی از این اشتباه ها افسانه «گوساله طلایی» است که در تورات بازگویی شده است. و با آنکه پژوهش های باستانشناسی نشان میدهند که موسی یک شخصیت افسانه ای است و بخش بُزرگی از داستان های تورات حقیقت تاریخی ندارند و افسانه های قوم یهود هستند که در پی هزار سال نوشته و گردآوری شده اند، با اینهمه پژوهش در قرآن نشان میدهد که نویسنده قرآن بسیاری از این افسانه های یهودی را با اشتباه رونوشت برداری و «کُپی پیست» کرده و به نام وحی آسمانی به قرآن افزوده است. یکی از این افسانه ها، افسانه گوساله طلایی است. تورات که گزارشگر اصلی این افسانه است، میگوید: «پس از نجات قوم یهود از بردگی در مصر و اقامت در بیابان سینا، موسی برای دیدار با یهوه (خدای یهودیان) و گرفتن فرمان های آسمانی از او به بالای کوه طور (کوه سینا) رفت، در این زمان برخی از یهودیان به برادر موسی، هارون، فشار آوردند تا با گردآوری جواهر های یهودیان یک گوساله طلایی برای پرستش آنها بسازد. پس از بازگشت موسی از کوه طور و مشاهدۀِ رفتار یهودیان که به آیین بت پرستی بازگشته بودند، او خشمگین شده و برای کیفر دادن یهودیان دستور میدهد که برای چند روز آنها همدیگر را بکشند، تا از باقی مانده آنها دوباره ملت «پاک شده» یهود را بسارد!»
نویسندۀِ قرآن با وام گرفتن افسانه گوساله طلایی و افزودن آن به قرآن، میگوید: «در زمان غیبت موسی، یک شخص سامری برای گمراه کردن یهودیان با جواهرهایِ گردآوری شده از میان یهودیان برای آنها یک گوساله ساخت که همانند یک گوساله زنده صدای گاو از خودش در میآورد.» بدینسان در گزارش قرآن، «هارون» هیچ نقشی در ساخته شدن گوساله طلایی ندارد و گوساله طلایی زنده میشود. جالب است بدانید که تورات در پیوند با زنده شدن این گوساله طلایی هیچ گزارشی نداده است، ولی این گزارش زنده شدن گوساله نتیجه تخیلات شخصی به نام «رابی اِلایژر (Pirqey Rabbi Eli'ezer § 45)» و در تفسیری است که بر این داستان تورات نوشته است. برپایه این تفسیر: «فرشته ای به نام «سامائل» در شکم این گوساله بود که سبب زنده شدن آن تندیس شُد.» اکنون به دلیلی که روشن نیست، یا اشتباه در تلفظ نام «سامائل» و یا دلیلی دیگر نویسندۀِ قرآن نام «سامائل» را با «سامری» اشتباه گرفته و از آنجا که او بگونه جسته و گریخته از دشمنی میان یهودیان با «سامری ها» آگاهی داشته است و میدانست که پادشاه آنها به نام «جروبوم (Jeroboam)» گوساله پرستی را رواج داده است، نویسندۀِ قرآن این رویداد تاریخی را با افسانه گوساله طلایی درهم آمیخت و در نتیجه افسانه گوساله سامری را اختراع کرد!
گزارش های تاریخی میگویند که 12 قبیله یهودی برای زمانی در «یودآه (Judah)» دارای یک پادشاهی یکپارچه بوده اند، ولی بر اثر اختلاف میان 10 قبیله یهودی با پادشاهی در «یودآه» که در جنوب بوده است، آنها یک پادشاهی دیگر در شمال اسرائیل برپا میکنند که نخستین پادشاه این فرمانروایی که «جروبوم (Jeroboam)» نام داشت، گوساله پرستی را رواج میدهد. به این یهودیان که در شمال اسرائیل حکومت میکردند «سامریان» میگفتند. همانگونه که در بالا اشاره شد، با آنکه موسی و بردگی یهودیان در مصر یک افسانه است، حتی اگر ما افسانه موسی و ساخته شدن گوساله طلایی را بپذیریم، این رویداد میبایستیکه دستکم 500 سال پیش از برپایی فرمانروایی یهودیان «سامری» در شمال اسرائیل پیش آمده باشد [1].
ولی در این میان پاسخ مسلمان ها به این تناقض قرآن دلچسب است. آنها میگویند از آنجا که تورات با گذشت زمان تحریف و دستکاری شده است، تنها بُنمایه (منبع) و گزارش قابل اعتماد در پیوند با رویدادهایی که پیرامون «گوساله طلایی» پیش آمده اند، قرآن است. و باید تنها گزارش قرآن را باور کرد و نه گزارش تورات!!!!!
یاداشت
[1] https://www.pdf-archive.com/2017/12/24/the-original-sources-of-the-quran/
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر