۱۳۹۸ مرداد ۲۳, چهارشنبه

از زدن چوب حراج به سرزمین های اسران پیشگیری کنیم



جاوید نامجو
چکیده


حکومت اسلامی در پیمان نامه قزاقستان  سهم ایران در دریای مازندران به روس ها بخشید تا از پشتیبانی رزمی و سیاسی این کشور برخوردار شود. ایرانیان میهندوست نباید نسبت به این میهنفروشی بی تفاوت باشند. تا زمانیکه مجلس شورای اسلامی این ننگین نامه را امضا نکرده است، این امکان برای حکومت ملی ایران در آینده وجود دارد که با شکایت به دادگاه های جهانی و سازمان ملل حق مردم ایران در دریای مازندران را بازپس بگیرد. ولی اگر مجلس شورای اسلامی این پیمان نامه ننگین را  تایید کند، آنگه هزاران میلیارد دلار از درآمده های نفتی و شیلات دریای مازندران که حق فرزندان ایران هستند، برای همیشه از دست خواهند رفت.  در این پیوند کمترین کاری که هر ایرانی میهندوست که نگران تجزیه و از دست رفتن سرزمین های ایران است، میتواند انجام دهد، همکاری با کارزار یک ملیون امضا برای مخالفت با میهنفروشی ملاها و  تماس تلفنی و یا نوشتاری با نماینده شهر خودش است تا او را از امضا این ننگین نامه پرهیز دهد.

ایرانیان میهن پرست! 
حکومت اسلامی با سو استفاده از سکوت و آرامش گورستانی که در ایران حاکم کرده است، سهم 50%دی ایران در دریان مازندران را برپایه پیمان نامه ننگین « قزاقستان» به روس ها بخشیده است تا روسیه ضامن ادامۀِ بقا و ماندگاری حکومت اشغالگر اسلامی در ایران شود. از سوی دیگر تا زمانی که مجلس شورای اسلامی پیمان نامه ننگین «قزاقستان»  را امضا نکرده است، این بخت برای حکومت ملی ایران که پس از سرنگونی این حکومت اشغالگر آخوندی سرکار خواهد آمد وجود دارد که به کمک سازمان ملل و از راه های قانونی جهانی و دیپلماسی سهم ایران در دریای مازندران را پس بگیرد. ولی اگر این پیمان نامه ننگین در این ستورگاه (اصطبل) مجلس اسلامی تایید شود، آنگاه دریای مازندران و میلیاردها در آمدهای نفتی آن برای همیشه از دست خواهد رفت 
.
 چگونه ایرانیان میهن پرست میتوانند این میهنفروشی را ناکام کُنند؟
ما ایرانیان میهندوست که نگران خطر تجزیه و از دست رفتن بخش هایی از سرزمین ایران هستیم، میتوانیم  با برگزاری گردهمایی های اعتراضی در خیابان ها و برپایی کارزارهای چند میلیون امضا در فضای مجازی در مخالفت با این پیمان نامه ننگین، و از راه تماس های تلفنی و نوشتاری با نمایندگان مجلس شورای اسلامی، مجلس را زیر فشار بگذاریم تا نمایندگان مجلس شورای اسلامی از امضاء این ننگین نامه خودداری کُنند؛ و از اینراه به شرکت های نفتی اروپایی که تکنولوژی خودشان را در خدمت کشورهای پیرامون دریای مازندران برای غارت سرمایه های نفتی مردم ایران گذاشته اند، هشدار دهیم، که با روی کار آمدن یک حکومت ملی و از راه ارایه درخواست برای پیگیری حق ایران در دریای مازندران در دادگاه جهانی، میتوانیم همه این خسارت های نفتی را از این شرکت های نفتی اروپایی و حکومت های پیرامون دریای مازندران بازپس بگیریم. ولی بخت ما برای درخواست جبران این خسارت ها زمانی از سوی دادگاه های جهانی جدی گرفته خواهد شد که مجلس شورای اسلامی از امضا این ننگین نامه خودداری کند.

۱۳۹۸ خرداد ۴, شنبه

سرچشمۀِ اسلام در مسیحیت


Peter J. Leithart

برگردان: جاوید نامجو

برپایۀِ گُزارش های سُنتی مسلمانان، «قرآن دربرگیرندۀِ وحی و پیام های آسمانی است که الله به کمک فرشته ای به نام جبرئیل در سال های میان 609 تا 632 به محمد رساند. این پیام های آسمانی در زمان خلافت عثمان در سده هفتم میلادی در یک کتاب نوشتاری به نام قرآن گردآوری شُدند.» ولی اسلام پژوۀِ پُرآوازه به نام «کریستُف لوکزنبرگ (Christoph Luxenberg)» که نام مُستعار اوست، به این گُزارش ها شک دارد و آنها را نمیپذیرد. در این پیوند در سال 2000، «کریستُف لوکزنبرگ» کتابی به نام «خوانش سریانی/ آرامی قرآن (The Syro-Aramaic Reading of the Koran)» به زبان آلمانی انتشار داد که خرید و فروش آن در بسیاری از کشورهای اسلامی جُرم شناخته میشود [1].
یکی از مُهمترین دلیل های «کریستُف لوکزنبرگ» این است که قرآن ترجمۀِ عربی از یک نوشته ای است که در بُنیادش به زبان سریانی/ آرامی بوده است. «کریستُف لوکزنبرگ» میتواند نشان دهد که گُنگ و نامفهوم بودن آیه های قرآن به دلیل ترجمۀِ اشتباهِ آیه هایِ این کتاب از زبان سریانی/ آرامی به عربی است [2]. او همچنین نشان میدهد که معنی بسیاری از واژگانِ بیگانه که سرچشمۀِ عربی ندارند ولی در قرآن بکار گرفته شده اند، ترجمه های اشتباه آمیز، پُر از کاستی، درهم برهم و آشفته از واژگانی هَستند که در زبان سریانی/ آرامی گُسترده و متداول میباشند. «کریستُف لوکزنبرگ» حتی در خودِ قرآن نشانه های روشن برای اثبات ادعایش پیدا میکند که میگویند: این کتاب تنها ترجمه ای از نوشته های پیشین است. در این پیوند برگردانی که این پژوهشگر آلمانی از سورۀِ 44 آیۀِ 58 انجام داده است، میگوید: «ما این قرآن را به زبان تو ترجمه کردیم تا وسیله ای برای یادآوری آنها شود.»
یکی از دلیل های بدنام و همزمان پُرآوازه شدن «کریستُف لوکزنبرگ» در نزد مسلمانان به چالش گرفتن ترجمۀِ «حوری» از سوی اوست. مترجمین مسلمان «حوری» را دختران باکره با بدن های لخت و تحریک کُننده ترجمه کرده اند که پاداش مردان مسلمان دینباور در بهشت میباشند. «کریستُف لوکزنبرگ» بر این باور است که این حوری های بهشتی دختران باکرۀِ دُرُشت چشم نیستند، بلکه آنها انگورهای سفید هستند؛ مترجمان سُنتی آیه 52 از سوره 38، «ص» را اینگونه ترجمه میکنند: «زنانی هم سن و سال گرداگرد آنها (مردان بهشتی) هستند.» و «کریستُف لوکزنبرگ»  سورۀِ «ص»، (سوره38) آیۀِ 52 را اینگونه ترجمه میکند: «میوه های آبدار که آمادۀِ چیدن هستند، به سوی پایین آویزانند.» و این ترجمۀِ «کریستُف لوکزنبرگ» دقیقا هماهنگ با همان پنداشت از بهشت است که در سُرودۀِ چکامه سرای (شاعر) مسیحی در سده چهارم میلادی به نام «افرم سوری (Ephrem the Syrian)» بازتاب یافته است: «درختان تاک (انگور) در بهشت آرزوی کسی را دارند، که در این جهان از نوشیدن می خودداری میکُند. هرکدام از این درختان یکی از شاخه های آویزانشان را به او میرسانند.»
اشارۀِ «کریستُف لوکزنبرگ» به چکامه سرای سوریه ای، «افرم سوری (Ephrem the Syrian)» بختکی نیست، بلکه او با استناد به این سروده نشان میدهد که قرآن سرچشمه در کتاب مقدس یک کیش مسیحی از سوریه دارد. و همۀِ این نشانه ها در دسترس هستند. اسلام پژوهان بگونۀِ روامند پذیرفته اند که واژۀِ قرآن به معنی «خواندنی» است، ولی برخی از این پژوهشگران از این معنی قرآن نتیجه گیری بحث انگیزی میکنند. آنها میگویند: «ترجمۀِ واژۀِ قرآن به معنی «خواندنی» سبب این گمانه زنی میشود که هدف نویسندۀِ قرآن پیش از همه این بوده است که نشان دهد که آیه های قرآن سُروده های گُزینش شده از کتاب های تورات و انجیل هستند و قرآن هیچگاه ادعا نکرده است که جانشین کتاب های تورات و انجیل شود و یا کتابی تازه و خودسالار (مستقل) از تورات و انجیل باشد.»
نویسندگان کتاب «آغاز ناروشن دین اسلام (The Hidden Origins of Islam)» با نگاهی ژرفتر از «کریستُف لوکزنبرگ» تاریخ اسلام را بازنگری میکنند [3]. «کارل هاینس اوهلیگ»، یکی از نویسندگانِ این کتاب خوانندگان را با این حقیقت آشنا میکند که بیشتر داده ها و اطلاعاتی که ما امروز دربارۀِ زندگی محمد میشناسیم، از قرآن سرچشمه نگرفته اند، بلکه این داده ها 200 سال پس از مرگ محمد سرهم بندی شده اند. نُخست، پس از سدۀِ نهم میلادی بود که نویسندگان مسلمان ادعا کردند که قرآن دربرگیرندۀِ پیام های آسمانی است که به محمد رسیده است. راستی این است که سال 622 میلادی که مسلمانان از آن به نام سال هجرت و سفر سرنوشت ساز محمد از مکه به مدینه یاد میکنند و باید یک رویداد  بسیار مهم در تاریخ اسلام باشد، هیچ پیوندی با محمد ندارد. سال ها پیش از اینکه مسلمانان سُخنی از تاریخ هجرت به میان بیاورند، مسیحیان عرب سال 622 را آغاز دوران فرمانروایی عرب نام نهادند، زیرا در این سال بود که آنها توانستند به دلیل شکست شاهنشاهی ساسانی از فرمانروایی بیزانس در جنگ های 30 ساله و فروپاشی ایران، به خودسالاری (استقلال) دستیابند.
دیگر نوشته هایی که از نُخستینِ دوران پیدایش اسلام سرچشمه میگیرند، تایید میکنند که اسلام در آغاز به نام یک دین تازه نمایان نَشُد بلکه اسلام یک نوآوری (آیین نو، بِدعَت) در یک پیرامونی مسیحی در میان مسیحیان سوریه بود. «کریستُف لوکزنبرگ» در کتاب «آغاز ناروشن دین اسلام» روش پژوهشی خودش را برای ترجمۀِ نوشته های دیواری پرستشگاه «قبه الصخره» در اورشلیم بکار میگیرد [4]. او این نوشتۀِ دیواری را بدینگونه ترجمه میکند: «هیچ خُدایی بجز خُدا وجود ندارد...مُحَمَد خدمتکار خُدا و رسول اوست.» «کریستُف لوکزنبرگ» میگوید اگرچه نام مُحمد به یک شخصیتِ افسانه ای نسبت داده شُده است، ولی این نام در نزد مسیحیان سوریه ای (نستوری) یک پاژنامی (لقبی) به معنی «بلندمرتبه» و «ستایش شونده» است که آنها به مسیح داده بودند. مسیحیان نستوری در مخالفت با بیانیۀِ «Nicene» [5] ، از مسیح به نام «عیسی» یاد میکردند که به معنی «خدمتکار» است. «کریستُف لوکزنبرگ» بر این باور است که این نوشتۀِ دیواری قبه الصخره باید اینگونه ترجمه شود: «خُدایی بجز خُدا وجود ندارد....ستایش بر خدمتکار خدا و پیامبر او.» این ترجمه در هماهنگی با دیگر نوشته های دیواری در این پرستشگاه است و به آنها معنی میبخشد که بگونه روشن از «مسیح به نام پسر مریم» و به نام «پیامبر خُدا و گفته های او» یاد میکُنند. سپس تر یکی از این نوشته های دیواری که دربارۀِ مسیح است به اینگونه تفسیر کردند که گواهی یا شهادتی برای  وابسته بودن به یک دین کاملا متفاوت، یعنی اسلام، باشد.
هنگامیکه آیه های قرآن در پیوند با گفتگوهایی ترجمه شوند که در این سده ها در یک پیرامون مسیحی در سوریه دربارۀِ باورهای کیش های «آریان (باور داشتند که ذات مسیح خدایی است ولی از ذات خدا جداست)»، نستوری (باور داشتند که مسیح تنها پیامبر خداست)، و «مونوفیزیت (باور داشتند که ذات مسیح و خدا بهم آمیخته است)، در جریان بود، وابستگی آن به مسیحیت روشن تر میشود. برای نمونه قرآن دارای آیه هایی است که بازتاب دهندۀِ دُشمنی مسیحیان سوریه ای (نستوری) با مسیحیان «مونوفیزیت» است.  «کارل هاینس اوهلیگ» در کتاب «آغاز ناروشن اسلام» اینگونه نتیجه گیری میکند که «بیشتر سُخنانِ دینی قرآن دربارۀِ اندیشۀِ باور به خدا، مسیحیت، و روز رستاخیر سرچشمه در باورهای مسیحیان سوریه ای دارد.»
یاداشت ها
[1] https://www.thalia.de/shop/home/artikeldetails/ID14180788.html
[2] با آنکه نویسندۀِ قرآن ادعا میکند که قرآن کتاب «مُبین» است، یعنی متن آن روشن و آشکار است، ولی راستی این است که متن قرآن آنچنان گُنگ و نامفهوم است که بسیار کم پیش میآید که دو مترجم یک آیه قرآن را همانند ترجمه کُنند.
[3]
Karl-Heinz Ohlig,
The Hidden Origins of Islam: New Research into Its Early History
[4] به واژگونه گزارش نویسندگان مسلمان امویان مسلمان نبودند. بلکه آنها مسیحی بودند. و قبه الصخره یک پرستشگاه اسلامی نیست، بلکه در آغاز یک پرستشگاه مسیحی بود که بدست عبدالمک مروان در سال 691/692 ساخته شد.
[5] نُخستین گردهمایی مسیحیان جهان که در سال 325 میلادی در شهر «ایزنیک» در ترکیه برگذار شد و مسیح را به نام پسر خدا پذیرفتند.


۱۳۹۸ اردیبهشت ۲۰, جمعه

آیا «مُحمد»، پیامبر اسلام، یک شخصیت تاریخی است؟




جاوید نامجو

اسلام یک شکل تازه از دین مسیح با ریخت و فرهنگ عربی

تازه ترین پژوهش های تاریخی که از سوی بُنیاد دانشی «ایناراه (INARAH)» انجام گرفته است، نشان میدهند که مُحمد، پیامبر اسلام یک شخصیت تاریخ نبوده است [1]. واژۀِ «مُحمد» یک پاژنامی است به معنی «ستایش شونده» که تا پیش از پیدایش و شکل گیری دین اسلام، مسیحیان عرب برای ستایش از عیسی مسیح بکار میبُردند. این پژوهش های نوین نشان میدهند که آنچه که گزارشگران و نویسندگان مسلمان تاکنون به نام تاریخ اسلام نوشته و از آن دفاع کرده اند، از هیچگونه ارزش تاریخی برخوردار نیست، زیرا تاریخ اسلام تنها با تکیه به روایت های اسلامی نوشته شده است که 200 سال پس از شکل گرفتن اسلام و در زمان عباسیان بافته و افسانه سازی شده اند.
برآیندِ یک سده پژوهش های گذشتهنگاری که به کمک سکه های پول، مُهر و موم های حکومتی، سنگ نبشته ها و گزارش های پیروان کیش های بینابینی مسیحی/ یهودی بدست آمده است، نشان میدهند که آنچه که امروز مسلمانان به نام تاریخ هجرت پیامبر اسلام از مکه به مدینه میشناسند، براستی سال شکست فرمانروایی ساسانی از امپراتوری بیزانس پس از 30 سال جنگ در سال 622 میلادی بوده است. پس از این شکست سرنوشت سازِ خسرو پرویز از دست هراکلیوس فرمانروای بیزانس بود که حکومت مرکزی ایران فروپاشید و تهیگی قدرت مرکزی زمینه ساز قدرت گرفتن عرب های مسیحی (نستوری) شد که برای 400 سال در ایران و عراق میزیستند. این عرب های مسیحی که از دوران اشکانیان و همچنین در دوران ساسانیان به اجبار از سوریه به ایران کوچ داده شده بودند، و در خاور ایران (افغانستان) و عراق جایگزین شده بودند،  توانستند با سواستفاده از تُهیگی قدرت مرکزی، قدرت سیاسی را در پی چندین جنگ بدست بگیرند.
یکی از دلیل های مهم در تایید سرچشمۀِ گرفتن دین اسلام از باورهای مسیحیان عرب و نستوری که در ایران و عراق (که یکی از استان های ایران بود)، میزیستند، نگاه قرآن به ذات عیسی مسیح است که به واژگونۀِ مسیحیان کاتولیک  که عیسی مسیح را خدا و گاهی فرزند خدا میدانند، قرآن همانند مسیحیان نستوری عیسی مسیح را تنها به نام یک انسان و پیامبر خدا میشناسد. پیش از اینکه دین مسیح یک ریخت عربی به خودش بگیرد و افسانۀِ وجود یک پیامبر عرب به نام «مُحمد» شکل بگیرد،  نُخستین نسخه های قرآن وجود داشتند؛ این نُخستین نسخه های قرآن سُروده های مذهبی پیروان مسیحی «آریوس (Arius)» بودند که در آیین های دینی آنها خوانده میشدند.در نُخستین کُنفرانس جهانی مسیحیان که در سال 325 میلادی در شهر «نیسه (Nicaea ) شهر ازنیک در ترکیه امروزی)» برپا شد، «آریوس (Arius) از پیشگامان کیش نستوری)»، خودداری کرد عیسی مسیح را خدا بنامد. این دیدگاه مذهبی «آریوس «(Arius) سبب شد تا او از هماوردِ دینی خودش «آتاناسیسوس» شکست خورده و خودش و پیروانش زیر سایۀِ پیگرد بایستند و سرکوب شوند. این نُسخه های نُخستین قرآن که در نوشته شدن آنها «آریوس» نقش مهمی داشت، سپس تر بدست نُخستین کسانیکه خودشان را مُسلمان نامیدند بازنگری و ویراستاری شدند و 2 سده پس از آن به شکل قرآن امروزی درآمدند.
 امویان برخلاف گزارش های نادرست نویسندگان مسلمان، مسیحی بودند که سنگ نوشته های آنها در قبه الصخره (آن ساختمانی که مسلمان ها به اشتباه مسجد الاقصی مینامند) که در ستایش از عیسی مسیح است، و سکه های پول با نگارۀِ چلیپا (صلیب) و نگاره عیسی مسیح که از آنها بیادگار مانده است، گواهی این راستی است [2].


و اندیشۀِ اسلام را عبدالمک مروان (که از مرو افغانستان سرچمشه میگرفت) بنیان گذاشت. او اندیشه اسلام را که به معنی صلح و دوستی است در آغاز برای پایان دادن به دشمنی میان کیش های مسیحی/یهودی در پیشگرفت، و بنیان گذاشت که در اختلاف بر سر ذات مسیح که آیا او خدا، پسر خدا یا تنها یک انسان و پیامبر بود در جنگ باهمدیگر بودند. و حتی عباسیان تا زمان مامون هنوز به دین مسیح وفادار بودند. دین اسلام به شکل کنونیش از زمان مامون عباسی آغاز شد. در زمان مامون عباسی بود که تاریخ اسلام و وجود یک پیامبر عرب به نام «محمد» به درخواست او نوشته و ساخته شد. اسلام درحقیقت یک شکل تازه از دین مسیح با ریخت و فرهنگ عربی است.


یاداشت
[1] http://inarah.de/

[2] https://commons.wikimedia.org/wiki/File:Umayyad_Arab-Byzantine_Solidus.jpg

https://mamnoe.files.wordpress.com/2017/03/az-baghdad-be-marv.p