چکیده:
دلیل مخالفت شاهزاده با دولت در تبعید چیست، هنگامیکه از روز 9 آبان سال 1359 که شاهزاده سوگندپادشاهی در مصر یادکرد، ایشان پادشاه ایران در تبعید هستند؟ در شرایطی که جمهوری اسلامی حتی انتقاد ملایم را بر نمی تابد، چه برسد به بُردباری در برابر وجود یک دولت جایگزین در درون کشور، اندیشۀِ وجود یک «دولت مخالف» در کنار دولت جمهوری اسلامی در درون خاک ایران را چگونه میتوان پذیرفت؟ و اگر آمریکا و جهان آزاد بخواهند از جنبش آزادیخواهی مردم ایران پُشتیبانی کنند، چه نهادی بهتر از دولت در تبعید میتواند به نمایندگی از مردم ایران طرف گفتگو با آمریکا و جهان آزاد باشد؟
سرآغاز:
هفته گذشته در پی اظهار مخالفت
شاهزاده رضا پهلوی با تشکیل دولت موقت در تبعید،من ایمیلی برای ایشان فرستادم و سوالاتی را مطرح کردم که همچنان بی جواب
مانده اند. این ایمیل در سایت کانال یک منتشر
شده است. شاهزاده بارها گفته اند که خود را فراتر از گروه های سیاسی و پروژه
های آنها می دانند و هیچگونه داوری یا دخالت و قضاوت در کار آنها نمی کنند. من از شاهزاده دلیل مخالفت علنی ایشان را با ایده
تشکیل دولت در تبعید (حالا تحت هر عنوانی نظیر شورای مدیریت گذار، شورای رهبری، یا شورای
ملی، یا دولت موقت در تبعید و غیره)
پرسیدم؛ و همچنین بیان کردم که مخالفت
ایشان همانند مناقشه در معنای واژه ها است.
آیا می توان از یکی
حمایت کرد و دیگری را نفی کرد؟ بقول شکسپیر گل سرخ با هر نامی همچنان خوش بو است [1]. در این
ویدیو که پیوندش در پایین است [2] شاهزاده
در زمان تشکیل شورای ملی که ایشان سخنگوی آن بود، در مصاحبه با تلویزیون صدای
آمریکا از ضرورت آمادگی برای فاز انتقالی و مشخصا تشکیل “دولت موقت در تبعید» دفاع می کند.
ایشان از «شورای مدیریت
گذار پُشتیبانی میکند» که در عمل
( و نه الزاما در نام) خود را
دولت در تبعید می داند، زیرا دبیر کل آن در بیان نقش این شورا آن را «در قامت یک
جایگزین حاکمیت موجود» معرفی کرده است.
این یعنی همان دولت در
تبعید. شاهزاده
از دولت موقت شورای ملی تحت نام دولت موقت دفاع می کند، از دولت شورای مدیریت گذار تحت عنوان “جایگزین حاکمیت فعلی” دفاع می کند. اکنون چرا شاهزاده با دولت در تبعید مخالف است؟ باید گفت
والله أعلم!
پرسش بنده ربطی به دفاع از «دولت در
تبعید» ندارد،
زیرا هر گروه و دسته ای
حق دارد همانگونه که خود مقتضی بداند پروژه های سیاسی خود را تحت عناوین مختلف
معرفی کند؛ البته اگر به بخش دولت های در تبعید سایت ویکی پدیا مراجعه
کنید، می بینید که در کنار دهها دولت در تبعید (Government
in exile) نام «حاکمیت
یا دولت پادشاهی ایران در تبعید»
به رهبری ایشان وجود دارد. چون ایشان
در روز ٩ آبان ١٣٥٩ بعنوان پادشاه قانونی مملکت دست به قرآن قسم یاد کردند و تا به
امروز هرگز آن را نفی نکرده اند. از اینرو دستکم برای هواداران نظام پادشاهی، ایشان همچنان
پادشاه قانونی در تبعید هستند. در نتیجه از نظر قانونی فقط کابینه یا
دولتی می تواند مشروعیت داشته باشد که حکم خود را از «پادشاه قانونی» دریافت کرده
باشد. بدون اذن و موافقت ایشان هر نوع دولت در تبعید از اعتبار ساقط است. بخصوص برای
آنهایی که ایشان را بعنوان پادشاه قانونی قبول دارند، نمی توان از یکسو پادشاه
قانونی مملکت را قبول داشت و از سوی دیگر علیرغم مخالفت علنی ایشان «دولت در تبعید» تشکیل داد؛
آنهم بدون «حکم ملوکانه»!
ایشان در توجیه مخالفت خود با «دولت در
تبعید (Government in exile)
» می گویند: « دولت در
تبعید معمولا در شرایط جنگ و اشغال کشور تشکیل میشود.» اما اگر
در سایت ویکی پدیا به تاریخچه دولت های در تبعید بنگریم،
اکثر آنها ربطی به جنگ و اشغال کشور ندارند.
قبل از فروپاشی رژیم
گذشته در ایران دو دولت وجود داشت. دولت شاهپور بختیار و دولت در تبعید
آیت الله خمینی به رهبری او و نخست وزیری مهدی بازرگان.
آیا در آن زمان ایران در
جنگ و اشغال بود؟ چطور شد خمینی این حق را داشت که در نوفل لوشاتو (Neauphle-le-Château)
دولت در تبعید تشکیل بدهد، اما مخالفان
جمهوری اسلامی این حق را ندارند؟ وانگهی خود ایشان زمانی که سخنگوی شورای ملی بودند،
در مصاحبه با صدای آمریکا علنا از ایده «دولت موقت» در تبعید دفاع کردند. اکنون
پُرسش محترمانه اما ظاهرا بی جواب این است: « علت این تغییر رویه چیست؟»
راستی این است که در شرایطی که جمهوری
اسلامی حتی انتقاد ملایم را بر نمی تابد،
چه برسد به تحمل دولت
جایگزین در داخل کشور، اندیشه یا تصور وجود یک «دولت مخالف» در کنار دولت جمهوری اسلامی در درون
خاک ایران توهمی بیش نیست.
نتیجه اینکه، دولت جایگزین باید پیش از فروپاشی
حکومت اسلامی، در برونمرز تشکیل شود تا
بتواند با برنامه ریزی و مدیریت خردمندانه،
ملت و کشور را آماده گذار
از حکومت اسلامی کند. نمی توان با پنهان شدن در پشت واژه ها
از دولت در تبعید تحت نام «شورای مدیریت گذار»
و یا «دولت موقت شورای ملی»
دفاع کرد، اما «دولت در تبعید» دیگران را رد و منکوب نمود.
به گفته انگلیسی ها:
(what is good
for goose is good for the gander)
یاداشت
[1]
(A rose by any other name would
smell as sweet)
[2]
عبدالستار دوشوکی
یکشنبه ٣١ فروردین ١٣٩٩
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر