نویسنده: ریموند دکوین
برگردان: داریوش بی نیاز
آشنایی با کتابِ: آغاز ستایش علی و شکلگیری جهانبینی عباسیان
آیا علی یک شخصیت واقعی در تاریخ بود؟ این پرسشی است که نویسنده در برابر خود مینهد و تلاش می کند تا با اتکا به اسناد شناخته شده تاکنونی به آن پاسخ بدهد.
ریموند دکوین به روشنی نشان میدهد که از چه زمان نام علی در تاریخ به ثبت رسیده است؛ او همچنین روشن میکند که علی نه یک شخصیت زمینی بلکه یک شخصیت نمادین عرفانی (گنوسی) بوده است که چندین دهه پس از حاکمیت اعراب، آرام آرام از یک زندگینامهی زمینی برخوردار شد. تمامی جنگ ها و کشتاری که به این شخصیت نمادین عرفانی نسبت میدهند فراوردهی دهههای بعدی به ویژه عصرِ خلفای عباسی هستند.
برای نمونه یکی از لقبهای عرفانی علی، «ابوتراب» بود که به معنیِ «پدر زمین / پدر خاک» است. این کُنیهی عرفانی در حقیقت به معنیِ «آفریننده زمین» میباشد: یعنی «علی چونان خدا، آفریننده زمین» است. در کتابهایی مانند سیره محمد از «ابن هشام»، «السیره الحلبیه» و «انساب الاشراف» داستانی بس مضحک سر هم بندی شده است. آمده است: هر گاه فاطمه همسر علی با علی مشاجره و دعوا میکرد علی از فرطِ عصبانیت به کوچه میرفت و روی سر خود خاک میریخت. به همین دلیل لقب «ابوتراب» را بر او نهادند. البته بعدها راویانِ دیگر، قصهی بیپایهی دیگری اختراع کردند و نوشتند که در جریان جنگِ «ذی العشیره» طایفه بنی مدلج از پیامبر و همراهانشان که علی نیز حضور داشت، استقبال خوبی به عمل آورد و چند روزی مهمان این طایفه بودند. در یکی از این روزها بود که محمد این لقب را به علی میدهد. راویان از زبانِ یک شخصیتِ احتمالن ساختگی به نام ابویقظان عمار آوردهاند که: «آنگاه که مردم بنی مدلج از ما پذیرایی میکردند من به همراه علی (ع)، برای دیدن نخلهای بنی مدلج به نخلستانشان رفتیم و در آنجا پس از مدتی گشت و گذار بر روی خاک خوابیدیم تا آن که رسول خدا (ص) آمد و علی را با کنیه ابوتراب صدا زد.» به عبارتی چون علی «روی خاک خوابیده بود»، رسول خدا، به او این لقب یا کُنیه باشکوه را داد! بیمنطقی این قصه کمتر از قصهی دعوای فاطمه با علی نیست.
بگذریم! از سوی دیگر یکی دیگر از پیچیدگیها، خودِ نام «علی» است. این نام نمیتواند یک نام عربی باشد. زیرا ما تاکنون با کسی پیش از اسلام برخورد نکردهایم که نامش علی باشد، حتا سه چهار دهه پس از «اسلام» کسی این نام را بر فرزندِ پسر خود نمینهاد. نام علی – که به احتمال زیاد ساختهی عارفان ایرانی و میانرودان است- در آغاز به معنی «مرد بیگانه» به کار میرفت [احتمالن ساخته شده از « ال / عِل El » (آرامی) به معنی خدا و «ی» نسبت فارسی]. (۱) مفهومِ «مردِ بیگانه» از ادبیات دینی مندائیان سرچشمه میگیرد. در این باره، مندائیان بر این اعتقاد بودند که در هر دورۀِ تاریخی «مردی بیگانه خواهد آمد و برای رستگاری جهان تلاش خواهد کرد. رستگارگری که خود باید رستگار شود یعنی دردها و مشقتهایِ بزرگ جهان را تحمل کند». همان گونه که بر همه روشن است، مندائیان – که در خوزستان به آنها صُبی میگویند- یکتاپرست نبودند؛ آنها یکی از کهنترین جریانهای گنوسی هستند، با این وجود در قرآن به عنوان «صابئین و صاحبِ کتاب» معرفی شدهاند. این که چرا یک دین سفت و سختِ یکتاپرستِ (اسلام) یک جریان گنوسی (درویشی) مانند مندائیان را همردیف خود میکند، پرسش دیگریست.
ریموند دکوین در رسالۀِ خود نشان میدهد که: ۱- در چه زمانی نام علی بر سکهها آمده است: نخستین بار در سال ۱۲۷ به اصطلاح هجری (۷۴۵/۷۴۶ م) شعارِ «بن علی آل کرمانی» بر سکهها زده شد و دومین بار در سال ۲۰۲-۲۰۵ هجری (۸۱۷-۸۳۳) که البته مورد اخیر در ارتباط با سکههاییست که با نام علی الرضا (امام هشتم شیعیان دوازده امامی) آمده است: علی ابن موسا ابن علی ابن ابی طالب.
۲- علی در فهرست حاکمان: «سه فهرست به زبان سُریانی باقی مانده است که تا سالهای ۷۰۵، ۷۲۴ و ۷۷۵ پیش میروند و یک فهرست به زبان یونانی موجود است که تا سال ۸۱۸ ادامه مییابد. در هیچ کدام از این فهرستها، نام علی نیامده است» (ص ۳۳). دکوین این منابع و بخشهای مربوطه را در کتاب خود آورده است.
۳- علی در منابع داستانی: کهنترین این منابع مربوط به سبئوس است که در کتابش به نام «تاریخ ارمنستان» که در ضمن «تاریخ هراکلیوس» نیز نامیده شده میباشد آمده است [سبئوس در سال ۶۴۵ میلادی به سمت اسقف ارتقا یافت]. اگرچه در این کتاب نام علی نیامده است ولی از «معاویه» سخن میرود که در آسورستان (سوریه) به قدرت میرسد. همانجا آمده است: «… زمانی که معاویه متوجه این حوادث شد مردانش را جمع کرد و به سوی کویر به راه افتاد و آن امیری را که خود او نصب کرده بود از پای در آورد.» دکوین مینویسد: «اگرچه در این جا نام «علی» نیامده است، ولی در روایات اسلامی معمولن از این نقطه آغاز میشود که نخستین «شاه» (مقتول) عثمان و شاه یا امیر دوم (جدید و شکست خورده) علی بوده است.» (ص ۴۱) دکوین سپس از منابع شناخته شده نقل قول میآورد. این منابع عبارت هستند از: «رویدادنگاری مارونی» (۶۵۷/۶۵۸ م)، «زندگینامه ماکسیموس کشیش» (۵۸۰- ۶۲۰ م)، «زندگینامه یوحنای دیلمی» (۶۶۰- ۷۳۸ م)، «رویدادنگاری دیر زوقنین در امیدا»، «وقایعنگاری تئوفانس» (مرگ ۸۱۸ م)، «رویدادنگاری گمنام سُریانی» (مربوط به سال ۸۱۹ م)، «کتاب تاریخ نویسنده ارمنی، لووند یا غوونت»، «کتابِ ابراهام بن داود» (مرگ ۱۱۸۰م)، «کتاب زندگیِ ربان هرمزد» (مرگ حدود ۶۷۰ م).
به هر رو، نویسنده با اتکا به این اسناد نشان میدهد که «علی» در این اسناد چگونه بازتاب مییابد و خواننده میتواند تصویری نسبتن روشن از فرآیند شکلگیری زندگینامه علی در احادیث اسلامی به دست بیاورد. اگر بخواهیم به زبان یان آسمن سخن بگوئیم این کتاب نشان میدهد که چگونه «خاطره(Memory) » به «تاریخ» تبدیل میشود.
کتابِ «آغاز ستایش علی و شکلگیری جهانبینی عباسیان» تنها بررسی تاریخی- انتقادی از اسلام نیست، بلکه – از نگاه من- یک اعاده حیثیت تاریخی از «علی گنوسی» است، یعنی آن شخصیتِ عرفانی نمادین که بعدها مورد سوء استفاده حدیثنویسان اسلامی – به ویژه در دوره خلفای عباسی- قرار گرفت. این شخصیت عرفانی که در امالکتاب چونان خدا (ملک تعالی) حضور مییابد، به یک شخصیتِ زمینی بی ملاحظه بدیل میشود [کشتار خوارج]؛ او از مضمونِ عرفانیاش تهی میشود و سرانجام شمشیرِ دولبِ خونافشانش هویت او را رقم میزند.
از ب. بی نیاز (داریوش)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر