۱۳۹۷ آذر ۲۴, شنبه

«اسلام»: یک خوانش عربی از دین مسیح





جاوید نامجو
قرآن در شکل نُخستین و بُنیادینش گردایه ای از سُروده های دینی از کتاب های مقدس مسیحی به زبان سریانی/ آرامی بود که در مراسم و آیین های کیش های مسیحی موعظه و خوانده میشُد. ناآشنایی ترجمه کُنندگان قرآن با زبان سریانی/ آرامی سبب ترجمۀِ اشتباه از قرآن و استخراج احکام نادرست از این کتاب شده است. «مُحمد» یک شخصیت افسانه ای است؛ نام «مُحمد» یک نام سریانی است و نه عربی؛  و  معنی آن «برگزیده» است و نه «ستایش شده» که امروز عرب های مسلمان آنرا به اشتباه ترجمه میکنند؛ عرب های مسیحی (نَستوری) عیسی مسیح را «محمد (برگزیده)» مینامیدند. و تاریخ هجرت یک پیامبر عرب به نام «محمد» از مکه به مدینه یک افسانه است؛ این تاریخ در حقیقت تاریخ شکست سرنوشت ساز «خسرو» دوم پادشاه ساسانی در جنگ های 30 ساله از «هراکلیوس» حاکم بیزانس روم در سال 622 میلادی است. در این زمان بود که عرب های مسیحی (نستُوری) که پس از مهاجرت اجباری از سوریه به ایران، شهروند ایران شده بودند با سواستفاده از ناتوانی حکومت مرکزی و تهیگی قدرت، بر ایران چیره شدند.

سرآغاز:
بخش یکم
در قرآن گُزاره هایِ فراوانی وجود دارند که از نگاه ترجمه کُنندگانِ قرآن قابل ترجمه و تفسیر نیستند؛ تنها پاسخی که این ترجمه کُنندگان به این جمله هایِ ناروشنِ قرآن میدهند این است که «الله اعلم (خدا داند)».
هنگامیکه قرآن نوشته میشُد، زبانِ نوشتاری عربی هنوز شکل نگرفته بود؛ ولی در این دوره (میان سده چهارم تا سده هفتم میلادی) زبانِ سریانی / آرامی بگونۀِ نوشتاری تکامل یافته بود و همانندِ زبان انگلیسی امروزی زبانِ داد و ستد، هُنر، موعظه های دینی، و گفتگو میانِ مردمانِ گوناگون در میانرودان بود.
دانشمند زبانشناس آلمانی، «کریستف لوکسنبرگ» توانسته است در کتابِ «خوانش سریانی/ آرامی قرآن»، از راه خواندنِ همزمانِ آیه های قرآن به دو روشِ عربی و آرامی و سنجش این دو خوانش باهمدیگر نشان دهد که آن بخش هایی از قرآن که امروز مترجم ها و مفسرین قرآن از آنها به نام گُزاره های ناروشن و یا «عربی کُهن»  یاد میکنند، در حقیقت سرچشمه در زبان آرامی دارند [1].
با آنکه مسلمانان ادعا میکنند که «قرآن نخستین کتابی است که در سدۀِ هفتم میلادی به عربی نوشته شده است»، ولی راستی این است که قرآنِ امروزی 2 سده پس از این زمان و در یک فرآیند تدریجی گردآوری شد و شکل گرفت؛ یعنی قرآن باید دستکم پس از نوشته شدن واژهنامۀِ عربی به دست «خلیل ابن احمد فراهیدی» (که در سال 786 میلادی درگذشت)، و پس از اینکه «سیبویه حکیم (یک فرزانۀِ ایرانی)» برای نخستین بار دستورزبان عربی را نوشت (درگذشت در سال 796 میلادی )، و همچنین چندین دهه پس از زمانی که «ابن هشام» کتاب «سیرت رسول الله» را نوشت، به شکل امروزیش در آمده باشد («ابن هشام» در سال 828 میلادی درگذشت). با توجه به داده هایِ بالا مسلمانان باید بپذیرند که شکل گیری قرآنِ امروزی نتیجۀِ یک فرآیند دراز مدت و تدریجی بوده است. ولی، اگر ما بخواهیم این باور مسلمان ها را بپذیریم که قرآن بیدرنگ پس از درگذشت یک پیامبر عرب به نام «محمد» در سال 632 میلادی، نوشته و گردآوری شده است، ما با یک تُهیگی زمانی به اندازۀِ 150 سال رو برور میشویم که در آن هیچ آثار ادبی نوشتاری قابل توجه ای به زبان عربی یافت نمیشود.

اکنون این پُرسش پیش میآید که چگونه میتوانست قرآن نوشته شود، هنگامیکه هنوز نه واژهنامه ای و نه دستورزبانی برای زبان عربی نوشته شده بود؟ در این دوره ای که مسلمانان ادعا میکنند، قرآن نوشته شد، هیچ آموزشگاهِِ فرهنگی به زبان عربی وجود نداشت، بجز برای مسیحیان در شهر های «انبار» و «حیره»، که در جنوب میانرودان (عراق امروزی) بودند. عرب ها در این منطقه مسیحی شده و پیرو کیش های مسیحی / سوری بودند. و زبان ادبی/ فرهنگی آنها سریانی/ آرامی بود. و همانگونه که در بالا اشاره شد، زبان سریانی/ آرامی در آن دوران زبان گفتگو میان ملت ها در میانرودان بود.
در آغاز سدۀِ سوم میلادی مبلغین مسیحی برای تبلیغ دین مسیح به چهار گوشۀِ جهان رفت و آمد میکردند. و با احتمال فراوان این مبلغین مسیحی برای آشناسازی عرب های بادیه نشین با آموزه های دین مسیح، زبان آنها را یاد میگرفتند. و به کمک یک زبان بینابینی که آمیخته ای از عربی و آرامی باشد، آموزه های مسیح را به عرب ها آموزش میدادند. و بدینسان زبان نُخستین و نوشتاری قرآن باید شکل گرفته باشد که در آغاز یک آمیخته ای از زبان عربی/  آرامی بود.
از اینرو هر مترجم و مفسر قرآن که بخواهد یک پژوهشِ کامل در قرآن و یک ترجمۀِ دقیق از این کتاب بکند باید با زبان و دستور زبان سریانی/ آرامی آشنا باشد که در سده هفتم میلادی گُسترده بود. تنها از این راه یک پژوهشگر قرآن میتواند معنی راستین این آیه ها و گُزاره های ناروشن در قرآن را درک کند، اگر او این آیه های عربی را به زبان سریانی/ آرامی سده هفتم میلادی برگرداند.
ولی ناآگاهی مترجم ها و تفسیرکُنندگان قرآن از زبان و دستورزبان سریانی/ آرامی در سدۀ هفتم میلادی سبب این سوتفاهم ها و اشتباه های بُزرگ در ترجمۀِ قرآن شده است که آنها واژۀِ «حوری» را که در زبان سریانی/ آرامی به معنی «انگور سفید» است، بجای دوشیزگانِ بهشتی ترجمه کرده اند. نیاز به گفتن است که «انگور سفید» یکی از نمادهایِ بهشتی در دین مسیحی است، و همچنین یک نمادی برای یادآوریِ داستانِ «شام آخر مسیح» است. از دیگر عبارت هایِ قرآنی که به اشتباه ترجمه شده است، وجود «غُلمان» یا «کودکان» در بهشت است. در جاییکه ترجمۀِ قرآن از این عبارت به زبان آرامی به معنی «میوۀِ درخت انگور است»، ترجمۀِ قرآن از این گُزاره به زبان عربی به معنی « کودکانی است که همانند مروارید هستند». این نمادهای بهشتی (دوشیزگان و غُلمان ها) نشان میدهند که انحصارِ ترجمه و تفسیرِ قرآن تنها در دستِ مردان و نیازهایِ آنها بوده است.
در سورۀِ نور (شماره 24، آیه 31 ) به عربی میخوانیم: «آنها باید شال هایشان را به شلوار هایشان بزنند.» این عبارت هیچ معنی ای ندارد، ولی مترجمین و مفسرین قرآن آنرا اینگونه ترجمه کرده اند: «آنها باید روسری هایشان را از سرها تا سینه هایشان بگُسترانند.» و نیاز به گفتن است که ترجمه اشتباه از این آیه سبب اجباری شدن قانون حجاب در اسلام شده است، ولی، اگر این گزارۀِ قُرآن به زبان سریانی/ آرامی برگردان و خوانده شود، این معنی را میدهد: «آنها باید کمربندهایشان را به دور کمرهایشان محکم کُنند،» آیینی که در آن دوران روا بود. برای نمونه مریم مادرِ عیسی مسیح در کتاب های دینیِ مسیحیان با یک کمربند نشان داده میشود که محکم به دور کمرش بسته شده است؛ و همچنین در گزارش «شام آخر مسیح» آمده است که او پیش از شستن پاهای یارانش (حواریون)، یک شالی را به دور کمرش محکم میبندد 
.
«اسلام» یک خوانش عربی از دین مسیح است
بخش دوم
پژوهش هایِ زبانشناس آلمانی، «کریستف لوکسنبرگ»، نشان میدهند که قرآن در شکل نُخستین و بُنیادینش یک کتاب دینی به زبان سریانی/ آرامی بود، با سروده ها و گُزاره هایی از کتاب های مقدس مسیحی که در مراسم و آیین های کیش های مسیحی بکار بُرده میشُد. آن بخش هایِ قرآن که در پیوند با تصمیم گیری های سیاسی، حقوقی... زندگی شخصی محمد و رویداد های پیش آمده در مکه و یثرب (همانند داستان معراج محمد و پیوندهای زناشویی او) هستند، سرچشمه در قرآن نُخستین و بُنیادین ندارند، بلکه این بخش ها سپس تر، یعنی 2 سده پس از شکل گرفتن قرآن و با هدف های سیاسی در زمان خلافت عباسیان به این کتاب افزوده شدند.
«مُحمد» یک شخصیت افسانه ای است؛ نام «مُحمد» یک نام سریانی است و نه عربی؛  و  معنی آن «برگزیده» است؛ عرب های مسیحی این نام را برای خطاب کردن مسیح بکار میبردند. و تاریخ هجرت یک پیامبر عرب به نام «محمد» از مکه به مدینه یک افسانه است؛ این تاریخ در حقیقت تاریخ شکست سرنوشت ساز «خسرو» دوم پادشاه ساسانی در جنگ های 30 ساله از «هراکلیوس» حاکم بیزانس روم در سال 622 میلادی است. در این زمان است که عرب های مسیحی (نستوری) که به زور و اجبار پادشاهان ساسانی از سوریه به ایران مهاجرت داده شده بودند، با سواستفاده از تهیگی قدرتِ مرکزی، و جنگ درونشهری در ایران بر سرزمین ایران چیره شدند.
 خلفای راشدین همانند ابوبکر، عمر، عثمان و علی [2] همگی شخصیت های افسانه ای هستند که در زمان عباسیان با هدف ساختن یک تاریخ دروغین برای آغاز اسلام در روایت های اسلامی جای داده شُدند؛ از دلیل های مهم در تایید این ادعا این است که تاکنون هیچ سکه پولی به نام این خلفا پیدا نشده است که ادعای حکومت بر سرزمین هایِ پهناوری همچون ایران، مصر و سوریه داشتند. و این درحالی است که نخستین سکه های پولی به نام فرمانروایان عرب با آغاز حکومت امویان و 40 سال پس از آغاز «تاریخ هجرت» در ایران و سوریه با نقش صلیب زده شدند. برخلاف آنچه که تاریخ نویسان مسلمان ادعا میکنند، اگر امویان مسلمان بودند، چرا سکه های پول آنها دارای نقش صلیب بود که وجود آن در فرهنگ اسلامی یک گُناه کبیره است؟ از جمله مهمترین سندهایی که مسیحی بودن امویان را ثابت میکند نوشته های آنها در پرستشگاه قبه الصخره در اورشلیم در ستایش از عیسی مسیح است (که برخی از مسلمان ها به اشتباه از آن ساختمان به نام مسجد القصی یاد میکنند).
راستی این است که «اسلام در آغاز سرچشمه در اندیشه های «صلح جویانۀِ» عبدالمک مروان (خلیفه پنجم اموی) داشت که هدفش برپایی «صلح (یعنی اسلام)» میان کیش هایِ ستیزه جوی مسیحی بود؛ ولی با گذشت زمان این اندیشه تبدیل به یک دین عربی از راه خوانش (قرائت) تازه از دین مسیح با فرهنگ و هویت عربی شد [3]. و دین «اسلام» بگونۀِ امروزیش پس از مرگ مامون عباسی (که او هم مسیحی بود)، و روی کار آمدن المعتصم بالله (جانشین او) با هدف ساختن یک ایدیولوژی سیاسی برای کُنترل سرزمین های گُشوده شده شکل گرفت [4].
20.12.2018
یاداشت
[1] خوانش سریانی/ آرامی قرآن نوشته «کریستف لوکسنبرگ»

Syro-Aramaic Reading of the Koran
Book by Christoph Luxenberg
[2] نام «علی» عربی نیست و ریشه در «الا» به معنی خدا و سرچشمه در زبان سریانی دارد که معرب شده است. گزینش چنین نامی از سوی تاریخ نویسان مسلمان هدف آنها را از استوره سازی از چنین شخصیتی را نشان میدهد.
[3] آن اندیشه ای که تبدیل به «اسلام» شد، در آغاز هدفش برپایی صلح (یعنی اسلام) در میان کیش های ستیزجوی مسیحی بود.
[4] از اوگاریت به سامره «فلکر پُپ» ترجمه «ب، بی نیاز (داریوش)»



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر